به گزارش مشرق، غلامرضا صادقیان طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: آنان که «وحدت» را در میان مردم از بین میبرند، چه کسانی هستند؟ پاسخ این پرسش در طول سالها معمولاً با فرافکنی و مغالطه داده شده است، زیرا هیچکس نمیخواهد مصداق آن باشد. اما متأسفانه بیشتر فعالیتهای سیاسی همینطور بوده است، یعنی وحدتشکن و ناامیدکننده. از بین رفتن وحدت، بهدنبال خود از بین رفتن امید را هم دارد. برای همین رهبر انقلاب در سخن خود با مداحان، وحدت و امید را کنار هم آوردند: «آن چیزی که ملت را نگه میدارد، امید است و وحدت» و هشدار دادند که «به اختلافات کمک نکنیم. اختلافات قومی، اختلافات مذهبی، تحریک احساسات یک گروهی علیه یک گروه دیگر. هر کس در زمینه خدشه به اتحاد ملت حرکتی انجام بدهد برای دشمن کار کرده. در نقشه دشمن کار کرده، در زمین دشمن بازی کرده. این را همه توجه داشته باشند. منبری باشد، مداح باشد، روحانی باشد، دانشگاهی باشد، نویسنده باشد، شاعر باشد، هر که باشد.»
وقتی رهبری معظم در سخنان خود از منبری و روحانی و مداح و دانشگاهی نام میبرند و هشدار میدهند که سخنان وحدتشکن نگویید، یعنی این وحدتشکنی، مصداق فراوان و هشداردهنده داشته است، وگرنه نیازی به توصیه نبود. اما کسی که با جماعت نام برده شده آشنا باشد، میداند که بسیار بعید است هریک از آنان خود را مصداق این سخن بداند!
پیشنهادی برای فعالان سیاسی و فرهنگی و همکاران رسانهای در ساکتکردن وحدتشکنان دارم که همراه با گلهگزاری است. ما شیعه مولاعلی علیهالسلام هستیم که در دو سخن متعالی فراتر از اذهان معمول بشری میفرمایند: «اگر جاهل سکوت کند، اختلاف از میان برخیزد» و «اگر کسی که علم ندارد، ساکت باشد، اختلافات از بین میرود».
برخلاف این توصیهها در نظام اداری و اجرایی ما کافی است اتفاقی بیفتد، ناگهان دهها نفر از دولت و مجلس و منبری و دانشگاهی درباره آن اظهارنظر میکنند. بیشتر آنان قبل از آنکه چیزی از واقعیت مطلب بدانند و اطلاعات خود را کامل کنند و قدرت تحلیل داشته باشند، وارد معرکه میشوند. این واقعیتها و اطلاعات معمولاً از طرف نهاد اصلی خبرساز، پنهان نگه داشته میشود که گاهی موجه است. در دولت، سخنگو داریم و در قوای دیگر نیز. اما قبل از سخنگویان، بسیاری از افراد حتی از داخل همان قوا در همان موضوع، سخنپراکنی میکنند و کار را به سخنگو واگذار نمیکنند. بسیاری از این سخنان ناشی از ضعف شخصیت افراد است که دائم دوست دارند در صدر اخبار باشند و دیده شوند. شگفتی یک روزنامهنگار آنجاست که یک مقام رسمی از اینکه مدتی است در رسانهها بازتاب داده نشده به خبرنگاران رسانهها گله میکند! و شگفتی ویرانکنندهتر آن که برخی از همین افراد، سخنی نمیگویند و انتظار دارند خبرنگاران به نام آنان تولید محتوا کنند!
یک مثال روشن میزنم. در همین قضیه کمبود گاز در سختترین زمستان دهههای اخیر، بسیاری از افراد کاملاً ناامیدکننده و وحدتسوز سخن گفتند. درحالیکه هیچ تخصصی در اینباره نداشتند. اگر یک فرد متخصص در یکماه اخیر هر روز مسائلی را در اینباره برای مردم بازگو میکرد، منجر به اعتماد و پذیرش مردم در کاهش مصرف گاز میشد، اما اکنون اینگونه نیست. مجموع سخنانی که در همینباره گفته شده بسیار پراکنده و متناقض است. مردم هم نمیتوانند میان ادعای داشتن بزرگترین ذخایر گاز جهان، خبرهای هرروزه درباره گازکشی به روستاهای دوردست، اعلام آمادگی مسئولان برای صادرات گاز به اقصینقاط جهان و تمنای کاهش مصرف گاز از شهروندان، در ذهن خود جمعبندی کنند. در حالی که از زبان یک فرد متخصص اینها پاسخهای روشنی دارد. نشنیدن آن پاسخها مردم را از مسئولان ناامید و به آنها بدبین و میان خود مردم اختلاف میاندازد. مردم از وزیر کشور میشنوند که «۶۰ هزار منطقه مسکونی خالی از سکنه در کشور وجود دارد» که آب و برق و گاز و جاده به آنجا کشیده شده، اما به مرور زمان از سکنه خالی شده است و خسارتی غیرقابل محاسبه برجا گذاشته و این سرنوشت بسیاری دیگر از مناطق روستایی ماست. حال در خبر دیگری میشنوند با تلاش (لابیگری) فلان نماینده مجلس از میان کوههای بلند و راههای دشوار برای فلان منطقه مهاجرفرست گاز کشیده میشود! باز همین مردم از همین مسئولان میشنوند که سیاست قدیمی گازکشی به روستاها، کشور را در آینده با مشکل بزرگ روبهرو میکند و هیچ کجای دنیا روستاهای کمجمعیت را که میتوانند با سوختهای دیگر بهسرکنند، گازکشی نمیکنند. از طرفی مردم ما پرمصرف نیستند و اگر خانههای روستایی بزرگ و از نظر حفظ گرما و انرژی غیراستاندارد است، این گناه مردم نیست. قبلاً شخصاً از یک مقام اروپایی شنیدم که «اروپا در ۲۰۵۰ بدون عسلویه یخ میزند»، اما همین حرف خوشایند برای ما بعدها بهگونهای نقض شد. حالا برخی کشورهای اروپا و دور و نزدیک، گاز کشف کردهاند و سیاست رفتن بهسوی انرژی خورشیدی در اروپا در صدراست و حتی در جاهایی مانند عربستان برای ۲۰۳۰ تا ۶۰ درصد مصرف داخلی برنامهریزی در حوزه برق خورشیدی شده است.
این همه گزارههای متفاوت و بعضاً متناقض واجب میکند که نادانها سکوت کنند وگرنه در یک قضیه ساده که با یک همراهی و فکر درست به سلامت از آن عبور میکنیم، درجا خواهیم زد. حالا فضای مجازی و رسانههای رسمی پر است از اظهارنظرهای تحقیرآمیز درباره مسئله گاز و توهین و تمسخر یکدیگر و خالیکردن دل مردم. نادانها مشغول کارند و اختلافها زیاد میشود. آن گروه مخاطب رهبری بر خود واجب بدانند که سکوت را مطابق حدیث مولاعلی ترجیح بدهند. البته مصداق سخن مولا فقط سکوت درباره آنچه نمیدانیم، نیست، بلکه حضرت در سخنان دیگری هم میفرمایند «آنچه را نمیدانی نگو، بل همه آنچه را که میدانی هم نگو که همین برای دروغگوبودن تو کافی است». منبرداران و تریبونداران حتی از اینکه درباره تخصص خود دچار وهم و خیال کاملبودن و بینقصبودن باشند، باید مراقبه کنند، بهویژه در مسئله دقیق و بسیار اختلافافکن فرهنگ.